بریده‌ای از کتاب مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن

بریدۀ کتاب

صفحۀ 124

خوب می‌دانست بعضی از مردم تصور می‌کنند او یک پیرمرد گنده دماغ است که به آدم ها اعتماد ندارد. اما واقعیت این است که بی اعتمادی اُوِه به این دلیل بود که آدم ها نتوانسته بودند اعتمادش را جلب کنند. چون در زندگی هرکس لحظه ای هست که فرد تصمیم می‌گیرد چطور آدمی باید باشد: آدمی که به بقیه اجازه می‌دهد از رویش رد شوند، یا نه. و تا وقتی این را ندانی، نمی‌توانی آدم ها را بشناسی.

خوب می‌دانست بعضی از مردم تصور می‌کنند او یک پیرمرد گنده دماغ است که به آدم ها اعتماد ندارد. اما واقعیت این است که بی اعتمادی اُوِه به این دلیل بود که آدم ها نتوانسته بودند اعتمادش را جلب کنند. چون در زندگی هرکس لحظه ای هست که فرد تصمیم می‌گیرد چطور آدمی باید باشد: آدمی که به بقیه اجازه می‌دهد از رویش رد شوند، یا نه. و تا وقتی این را ندانی، نمی‌توانی آدم ها را بشناسی.

24

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.