بریدۀ کتاب

دراکو

1403/3/30

آخرین درخشش
بریدۀ کتاب

صفحۀ 276

با دهان های گشاده مرا نظاره کردند، مانند شیری گرسنه و غران. مانند آب از درون جاری شدم و تمام استخوان هایم از مفصل رها شدند: قلبم به سان موم شد؛ در میان روده ام آب شد، نیرویم مانند سفالی خشکید و زبانم بر روی آرواره هایم شکاف خورد و اینگونه در خاک مرگ فرو رفتم!

با دهان های گشاده مرا نظاره کردند، مانند شیری گرسنه و غران. مانند آب از درون جاری شدم و تمام استخوان هایم از مفصل رها شدند: قلبم به سان موم شد؛ در میان روده ام آب شد، نیرویم مانند سفالی خشکید و زبانم بر روی آرواره هایم شکاف خورد و اینگونه در خاک مرگ فرو رفتم!

45

5

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.