بریدۀ کتاب
1403/3/30
4.3
2
صفحۀ 276
با دهان های گشاده مرا نظاره کردند، مانند شیری گرسنه و غران. مانند آب از درون جاری شدم و تمام استخوان هایم از مفصل رها شدند: قلبم به سان موم شد؛ در میان روده ام آب شد، نیرویم مانند سفالی خشکید و زبانم بر روی آرواره هایم شکاف خورد و اینگونه در خاک مرگ فرو رفتم!
با دهان های گشاده مرا نظاره کردند، مانند شیری گرسنه و غران. مانند آب از درون جاری شدم و تمام استخوان هایم از مفصل رها شدند: قلبم به سان موم شد؛ در میان روده ام آب شد، نیرویم مانند سفالی خشکید و زبانم بر روی آرواره هایم شکاف خورد و اینگونه در خاک مرگ فرو رفتم!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.