بریدهای از کتاب سووشون اثر سیمین دانشور
1403/11/15
صفحۀ 126
مادرت تقصیری ندارد. ترتیب کار در این شهر جوری است که بهترین مدرسه، مدرسه انگلیسها باشد و بهترین مریضخانه مریضخانه مرسلین و وقتی هم میخواهد گلدوزی یاد بگیرد با چرخ خیاطی سینگر است که دلال فروشش زینگر است. مربیها و معلمهایی که مادرت دیده همیشه سعی کردهاند از واقعیت موجود دور نگهش دارند. در عوض مقداری ادب و آداب و تصدیق و تبسم و ناز و عشوه و گلدوزی یادش بدهند. هی از آرامش حرف میزند. ...زن! آرامشی که بر اساس فریب باشد، چه فایدهای دارد ...زن! کمی فکر کن وقتی خیلی نرم شدی، همه تو را خم میکنند...
مادرت تقصیری ندارد. ترتیب کار در این شهر جوری است که بهترین مدرسه، مدرسه انگلیسها باشد و بهترین مریضخانه مریضخانه مرسلین و وقتی هم میخواهد گلدوزی یاد بگیرد با چرخ خیاطی سینگر است که دلال فروشش زینگر است. مربیها و معلمهایی که مادرت دیده همیشه سعی کردهاند از واقعیت موجود دور نگهش دارند. در عوض مقداری ادب و آداب و تصدیق و تبسم و ناز و عشوه و گلدوزی یادش بدهند. هی از آرامش حرف میزند. ...زن! آرامشی که بر اساس فریب باشد، چه فایدهای دارد ...زن! کمی فکر کن وقتی خیلی نرم شدی، همه تو را خم میکنند...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.