بریده‌ای از کتاب به علت تغییر شغل این کتاب را نوشتم اثر سیامک احمدی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

درخت و درختچه درختچه گفت چه تنه کلفت و بی‌ریختی! چه برگ‌های پیر و زشتی به نظر من فقط به درد هیزم شدن می‌خوری باید به تو کمک کنم تا استعدادت در این زمینه بارور شود. به یاد داشته باش تو را با هیزم شکن آشنا کنم او می‌تواند استعداد تو را شکوفا سازد. چندی نگذشت که با هیزم شکن آشنا شد ضربه‌های تبر هیزم شکن یکی پس از دیگری بر تنش فرود آمد و سرانجام درخت تنومند پیروی درختچه سقوط کرد.

درخت و درختچه درختچه گفت چه تنه کلفت و بی‌ریختی! چه برگ‌های پیر و زشتی به نظر من فقط به درد هیزم شدن می‌خوری باید به تو کمک کنم تا استعدادت در این زمینه بارور شود. به یاد داشته باش تو را با هیزم شکن آشنا کنم او می‌تواند استعداد تو را شکوفا سازد. چندی نگذشت که با هیزم شکن آشنا شد ضربه‌های تبر هیزم شکن یکی پس از دیگری بر تنش فرود آمد و سرانجام درخت تنومند پیروی درختچه سقوط کرد.

2

0

(0/1000)

نظرات

دقیقاً حکایت افراد بی‌وطنی است که در حال تخریب هبستگی ملی مردم وطنشون هستند و دشمن خارجی رو تطهیر می‌کنند تا پایه‌های امنیت ملی  و شکوه  و همبستگی مردم را بشکنند. وقتی که خدایی نکرده امنیت ملی و همبستگی ملی ایران عزیزمون نابود بشه اون‌ها هم نابود خواهند شد ولی دریغ که نمی‌فهمند

0