بریدۀ کتاب

کیمیای محبت
بریدۀ کتاب

صفحۀ 19

« شغل شما چيست؟ » گفتم : نجار هستم . فرمود : اين چكش را كه به ميخ ميزني به ياد خدا ميزني يا به ياد پول؟ ! اگـر بـه يـاد پـول بزنـي ، همـان پـول را بـه تـو مي دهند و اگر به ياد خدا بزني هم پول به تو مي دهند وهم به خدا ميرسی .

« شغل شما چيست؟ » گفتم : نجار هستم . فرمود : اين چكش را كه به ميخ ميزني به ياد خدا ميزني يا به ياد پول؟ ! اگـر بـه يـاد پـول بزنـي ، همـان پـول را بـه تـو مي دهند و اگر به ياد خدا بزني هم پول به تو مي دهند وهم به خدا ميرسی .

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.