بریدهای از کتاب از زخم قلب ...: گزینه شعرها و خوانش شعر اثر احمد شاملو
1403/2/31
صفحۀ 72
نازلی سخن نگفت، چو خورشید از تیرهگی برآمد و در خون نشست و رفت... نازلی سخن نگفت نازلی ستاره بود یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت... نازلی سخن نگفت نازلی بنفشه بود گل داد و مژده داد: « زمستان شکست! » و رفت...
نازلی سخن نگفت، چو خورشید از تیرهگی برآمد و در خون نشست و رفت... نازلی سخن نگفت نازلی ستاره بود یک دم درین ظلام درخشید و جست و رفت... نازلی سخن نگفت نازلی بنفشه بود گل داد و مژده داد: « زمستان شکست! » و رفت...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.