بریده‌ای از کتاب حقایق درباره‌ی لیلا دختر ادریس [فیلمنامه] اثر بهرام بیضایی

رستگار

رستگار

1403/7/15

بریدۀ کتاب

صفحۀ 102

افسوس کودکم؛ برای تو جایی نمانده است. یک روز صبح زود مادر تو درد می‌کشید؛ تنها به این امید که می‌آیی و با دست کوچکت، دنیای خفته را بیدار می کنی. دنیا را هشدار می‌دهی، که از نوازش دستهای تو محروم است. تو آمدی ولی می گریستی!

افسوس کودکم؛ برای تو جایی نمانده است. یک روز صبح زود مادر تو درد می‌کشید؛ تنها به این امید که می‌آیی و با دست کوچکت، دنیای خفته را بیدار می کنی. دنیا را هشدار می‌دهی، که از نوازش دستهای تو محروم است. تو آمدی ولی می گریستی!

277

26

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.