بریده‌ای از کتاب دختر شالی عطر خزر اثر آرزو رضایی انارستانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 319

آدم اگر یکی یکی دست از علایقش بردارد، دیگر چیزی برایش نمیماند. یکباره چشم باز میکند و میفهمد آن کسی نیست که قبلا بوده. خیلی تلخ است که خودت را گم کنی، بعد لابلای خاطره هایت دنبال خودت بگردی و خودت را خیلی دور و نا آشنا ببینی.

آدم اگر یکی یکی دست از علایقش بردارد، دیگر چیزی برایش نمیماند. یکباره چشم باز میکند و میفهمد آن کسی نیست که قبلا بوده. خیلی تلخ است که خودت را گم کنی، بعد لابلای خاطره هایت دنبال خودت بگردی و خودت را خیلی دور و نا آشنا ببینی.

1

20

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.