بریده‌ای از کتاب کتاب سارا: کلمه ای از جغد سخنگو به هزار کلام می ارزد اثر استر هیکس

fatemeh nazemi

fatemeh nazemi

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 128

؛ اگر می‌خواستی همه‌چیز را مطابق میل خودت سر و سامان بدهی کار پردردسری بود. حتی اگر صدسال هم زحمت می‌کشیدی نمی‌توانستی درستش کنی. اما کاری که می‌توانی بکنی و زیاد هم سخت نیست آن است که توجه خود را از آنچه هست و تو را ناراحت می‌کند، به‌جایی دیگر که احساس خوبی در تو به‌وجود می‌آورد معطوف کنی. به کمی تلاش نیاز هست، به‌خصوص در ابتدای کار، اما بعد معطوف کردن توجه به چیزهای خوب کار ساده‌ای می‌شود و خیلی زود و قبل از آن‌که خودت بفهمی، واقعا احساس خوبی پیدا کرده‌ای. «اما سلیمان، من در هرحال جایی را که دوست داشتم از دست دادم.» اما سارا دلیل آن‌که آن‌جا را می‌خواستی فقط این نبود که می‌خواستی احساس خوبی داشته باشی؟ «بله.» و اگر حالا احساس خوبی داشته باشی همین کافی نیست؟

؛ اگر می‌خواستی همه‌چیز را مطابق میل خودت سر و سامان بدهی کار پردردسری بود. حتی اگر صدسال هم زحمت می‌کشیدی نمی‌توانستی درستش کنی. اما کاری که می‌توانی بکنی و زیاد هم سخت نیست آن است که توجه خود را از آنچه هست و تو را ناراحت می‌کند، به‌جایی دیگر که احساس خوبی در تو به‌وجود می‌آورد معطوف کنی. به کمی تلاش نیاز هست، به‌خصوص در ابتدای کار، اما بعد معطوف کردن توجه به چیزهای خوب کار ساده‌ای می‌شود و خیلی زود و قبل از آن‌که خودت بفهمی، واقعا احساس خوبی پیدا کرده‌ای. «اما سلیمان، من در هرحال جایی را که دوست داشتم از دست دادم.» اما سارا دلیل آن‌که آن‌جا را می‌خواستی فقط این نبود که می‌خواستی احساس خوبی داشته باشی؟ «بله.» و اگر حالا احساس خوبی داشته باشی همین کافی نیست؟

1

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.