بریده‌ای از کتاب این پنج تن: درنگی در زندگی و سیره خاندان نبوت (ع) اثر رضا بابایی

مهران

مهران

1403/11/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 134

ما برای غم های علی اشک می ریزیم و نامش را بر فرزندان خود می نهیم و در عزایش سیه می پوشیم و زنجیر میزنیم؛ اما به تیغ تأویل و تبعیض، مرامش را هزارپاره کرده ایم و از هر پاره سندی ساخته ایم برای گفتارها و رفتارهای خود.ما به علی جفا کرده ایم؛ چون دفتر زندگی اش را اوراق کرده ایم و هر روز هر ورقی را که به کارمان آید،برمیگیریم و همان را برای خلایق می خوانیم و باقی را برای روز مبادا نگه می داریم. تیغ جفاکاری که فرق او را شکافت، هنوز عریان است و بر بالای سر آنانی می رقصد که همچون علی، دروغ نمی‌گویند و حقیقت را پشت قبالهٔ مصلحت نینداخته اند.

ما برای غم های علی اشک می ریزیم و نامش را بر فرزندان خود می نهیم و در عزایش سیه می پوشیم و زنجیر میزنیم؛ اما به تیغ تأویل و تبعیض، مرامش را هزارپاره کرده ایم و از هر پاره سندی ساخته ایم برای گفتارها و رفتارهای خود.ما به علی جفا کرده ایم؛ چون دفتر زندگی اش را اوراق کرده ایم و هر روز هر ورقی را که به کارمان آید،برمیگیریم و همان را برای خلایق می خوانیم و باقی را برای روز مبادا نگه می داریم. تیغ جفاکاری که فرق او را شکافت، هنوز عریان است و بر بالای سر آنانی می رقصد که همچون علی، دروغ نمی‌گویند و حقیقت را پشت قبالهٔ مصلحت نینداخته اند.

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.