بریدهای از کتاب سلاخ خانه شماره 5 اثر کورت ونه گات
1403/6/30
صفحۀ 147
هرگز کسی موضوع جنگ را پیش نکشید تا وقتی که خود بیلی آن را عنوان کرد. یک نفر از میان جمعیت داخل باغ وحش، از طریق سخنران، از او پرسید باارزشترین چیزی که تاکنون در ترالفامادور یاد گرفته است، چیست و بیلی پاسخ داد: «اینکه ساکنان یک سیاره چگونه میتوانند با صلح و صفا با هم زندگی کنند! همانطور که میدانید، من از سیارهای میآیم که از روز ازل، درگیر یک سلاخی بیمعنی شده است. من با چشمهای خودم بدن دختر مدرسهایهایی را دیدهام که زندهزنده در منبع آب شهر جوشانده شدهاند. این کار بهوسیله هموطنان خود من، که در آن زمان با غرور ادعای مبارزه با شرّ ناب را داشتند، صورت گرفته است.» بیلی راست میگفت. این جنازههای جوشانده شده را در شهر درسدن دیده بود.
هرگز کسی موضوع جنگ را پیش نکشید تا وقتی که خود بیلی آن را عنوان کرد. یک نفر از میان جمعیت داخل باغ وحش، از طریق سخنران، از او پرسید باارزشترین چیزی که تاکنون در ترالفامادور یاد گرفته است، چیست و بیلی پاسخ داد: «اینکه ساکنان یک سیاره چگونه میتوانند با صلح و صفا با هم زندگی کنند! همانطور که میدانید، من از سیارهای میآیم که از روز ازل، درگیر یک سلاخی بیمعنی شده است. من با چشمهای خودم بدن دختر مدرسهایهایی را دیدهام که زندهزنده در منبع آب شهر جوشانده شدهاند. این کار بهوسیله هموطنان خود من، که در آن زمان با غرور ادعای مبارزه با شرّ ناب را داشتند، صورت گرفته است.» بیلی راست میگفت. این جنازههای جوشانده شده را در شهر درسدن دیده بود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.