بریدۀ کتاب

کفش باز: خاطرات بنیان گذار نایکی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

روبروی مناره های بلند برج کلیسای سنت استفان ایستادم. جایی که بتهوون دریافت ناشنوا شده است . او به آسمان نگاه کرد و پرنده هایی را دید که به یک باره از روی ناقوس برج پرواز کردند ؛ اما درکمال شگفتی ، صدای ناقوس را نشنید .

روبروی مناره های بلند برج کلیسای سنت استفان ایستادم. جایی که بتهوون دریافت ناشنوا شده است . او به آسمان نگاه کرد و پرنده هایی را دید که به یک باره از روی ناقوس برج پرواز کردند ؛ اما درکمال شگفتی ، صدای ناقوس را نشنید .

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.