بریده‌ای از کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

مشکل این‌جا بود که بابا دنیا را سفید و سیاه می‌دید. و او بود که تعیین می‌کرد چی سیاه است و چی سفید. نمی‌شود چنین کسی را با این منش دوست داشت و ازش نترسید. حتی ممکن است یک ذره هم ازش نفرت داشت.

مشکل این‌جا بود که بابا دنیا را سفید و سیاه می‌دید. و او بود که تعیین می‌کرد چی سیاه است و چی سفید. نمی‌شود چنین کسی را با این منش دوست داشت و ازش نترسید. حتی ممکن است یک ذره هم ازش نفرت داشت.

9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.