بریدهای از کتاب بادبادک باز اثر خالد حسینی
1404/3/2
صفحۀ 20
مشکل اینجا بود که بابا دنیا را سفید و سیاه میدید. و او بود که تعیین میکرد چی سیاه است و چی سفید. نمیشود چنین کسی را با این منش دوست داشت و ازش نترسید. حتی ممکن است یک ذره هم ازش نفرت داشت.
مشکل اینجا بود که بابا دنیا را سفید و سیاه میدید. و او بود که تعیین میکرد چی سیاه است و چی سفید. نمیشود چنین کسی را با این منش دوست داشت و ازش نترسید. حتی ممکن است یک ذره هم ازش نفرت داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.