بریده‌ای از کتاب خردم کن اثر طاهره مافی

Sarina

Sarina

1404/3/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 126

لبخند کوچکی می زند . لب هایش به هم فشرده می شود انگار سعی دارد نخندد . چشم هایش در حال که چشمهایم را به دقت می کاوند ملایم و مهربان می شود . « کاری نیست که برات انجام ندم.»

لبخند کوچکی می زند . لب هایش به هم فشرده می شود انگار سعی دارد نخندد . چشم هایش در حال که چشمهایم را به دقت می کاوند ملایم و مهربان می شود . « کاری نیست که برات انجام ندم.»

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.