بریده‌ای از کتاب آرزوهای بزرگ: متن کوتاه شده اثر چارلز دیکنز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 37

خانم هاویشام با عصایش میز دراز را نشان داد و گفت:" موقع مردنم مرا اینجا می‌خوابانند. فکر میکنی آن چیزی که تار عنکبوت رویش را گرفته چیه؟" گفتم:"نمیدانم خانم" گفت:"یک کیک بزرگ است. کیک بزرگ عروسی من!

خانم هاویشام با عصایش میز دراز را نشان داد و گفت:" موقع مردنم مرا اینجا می‌خوابانند. فکر میکنی آن چیزی که تار عنکبوت رویش را گرفته چیه؟" گفتم:"نمیدانم خانم" گفت:"یک کیک بزرگ است. کیک بزرگ عروسی من!

3

7

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.