بریده‌ای از کتاب گورستان کتاب های فراموش شده؛ هزارتوی ارواح (بخش اول) اثر کارلوس روئیس ثافون

بریدۀ کتاب

صفحۀ 695

در همون اوضاع و احوال چیزی به من گفت که هرگز اون رو فراموش نمی کنم.گفت: ((آدم ها می نوشن که به خاطر بیارن و می نویسن تا فراموش کنن.))

در همون اوضاع و احوال چیزی به من گفت که هرگز اون رو فراموش نمی کنم.گفت: ((آدم ها می نوشن که به خاطر بیارن و می نویسن تا فراموش کنن.))

13

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.