بریده‌ای از کتاب 1984 اثر جورج اورول

iliya

iliya

1403/12/12

بریدۀ کتاب

صفحۀ 28

حس می‌کرد در جنگلی در اعماق دریا سرگردان است؛ در دنیایی شرور که خودش هیولایش است گم شده است. گذشته‌ای مرده و آینده‌ای که غیر قابل پیش‌بینی بود. از کجا می‌توانست بفهمد که مخلوق انسانی طرف اوست؟

حس می‌کرد در جنگلی در اعماق دریا سرگردان است؛ در دنیایی شرور که خودش هیولایش است گم شده است. گذشته‌ای مرده و آینده‌ای که غیر قابل پیش‌بینی بود. از کجا می‌توانست بفهمد که مخلوق انسانی طرف اوست؟

12

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.