بریده‌ای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 79

خدا نکند آدم چیزی یا کسی را گم کند ، مثل سوزن می شود که اگر تمام خانه را زیر و رو کنی پیداش نمی کنی ، فرش را وجب به وجب دست می مالی ، اما نیست. فکر می کنی خب حتما یک جایی گذاشته ام که حالا یادم نیست ، بعد بی آنکه یادت باشد از ته دل فریاد جگر خراشی می کشی و می نشینی

خدا نکند آدم چیزی یا کسی را گم کند ، مثل سوزن می شود که اگر تمام خانه را زیر و رو کنی پیداش نمی کنی ، فرش را وجب به وجب دست می مالی ، اما نیست. فکر می کنی خب حتما یک جایی گذاشته ام که حالا یادم نیست ، بعد بی آنکه یادت باشد از ته دل فریاد جگر خراشی می کشی و می نشینی

24

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.