بریدۀ کتاب
1403/9/16
صفحۀ 293
تله ی کمبود احساسی فراگیر است. این احساس که لایق عشق نباشید. چنان احساس نقص یا ناشایستگی میکنید که حتی والدین تان هم نمی توانند شما را به خاطر خودتان دوست داشته باشند یا به شما احترام بگذارند. شما تقریباً با قطعیت احساس میکردید والدینتان «حق» داشته اند از شما عیب جویی کنند برای شما ارزشی قائل نباشند طردتان کنند یا به شما عشق ندهند. احساس میکردید لیاقتتان همین است به عنوان یک کودک خودتان را مقصر میدانستید هر چیزی که اتفاق می افتاد به خاطر این بود که «شما» خیلی بی ارزش ناشایست و دارای کمبود بودید به همین دلیل احتمالاً به جای این که از طرز برخوردی که با شما میشد احساس عصبانیت کنید، بیش تر احساس شرمندگی و غصه داشتید.
تله ی کمبود احساسی فراگیر است. این احساس که لایق عشق نباشید. چنان احساس نقص یا ناشایستگی میکنید که حتی والدین تان هم نمی توانند شما را به خاطر خودتان دوست داشته باشند یا به شما احترام بگذارند. شما تقریباً با قطعیت احساس میکردید والدینتان «حق» داشته اند از شما عیب جویی کنند برای شما ارزشی قائل نباشند طردتان کنند یا به شما عشق ندهند. احساس میکردید لیاقتتان همین است به عنوان یک کودک خودتان را مقصر میدانستید هر چیزی که اتفاق می افتاد به خاطر این بود که «شما» خیلی بی ارزش ناشایست و دارای کمبود بودید به همین دلیل احتمالاً به جای این که از طرز برخوردی که با شما میشد احساس عصبانیت کنید، بیش تر احساس شرمندگی و غصه داشتید.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.