بریده‌ای از کتاب معمار محبت: روایات و خاطراتی از زندگی سردار شهید حسن شاطری (مهندس حسام خوشنویس) اثر عبدالقدوس امین

بریدۀ کتاب

صفحۀ 195

هیچ کاری برایش غیرممکن نبود، «نمی شود» برایش وجود نداشت. همه چیز امکان داشت. اگر به او می گفتی «غیرممکن» است، با تعجب نگاهت می کرد و می‌گفت:« نگو غیرممکن است... بگو سخت است...بگو که نمی‌خواهی... ولی نگو که غیرممکن است.» و عملا انجام آن را ثابت می کرد.

هیچ کاری برایش غیرممکن نبود، «نمی شود» برایش وجود نداشت. همه چیز امکان داشت. اگر به او می گفتی «غیرممکن» است، با تعجب نگاهت می کرد و می‌گفت:« نگو غیرممکن است... بگو سخت است...بگو که نمی‌خواهی... ولی نگو که غیرممکن است.» و عملا انجام آن را ثابت می کرد.

7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.