بریدهای از کتاب پرانتز باز پرانتز نبسته: عوامل تزلزل بنیان خانواده و راه های پیشگیری از آن: بی توجهی به اصول اخلاقی: مراعات حجاب، مراقبت از نگاه، توجه به حدود ارتباط اثر محسن عباسی ولدی
1403/7/24
صفحۀ 66
صلاح و فساد طبقات اجتماع، در یکدیگر اثر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقهای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر، مصون یا بیبهره بماند؛ ولی معمولا فساد، از خواص شروع میشود و به عوام سرایت میکند و صلاح، برعکس، از عوام تنبُّه و بیداری آنها آغاز میشود و اجبارا خواص را به صلاح میآورد؛ یعنی عادتا فساد، از بالا به پایین میریزد و صلاح، از پایین به بالا سرایت میکند. روی همین اصل است که میبینیم امیرالمومنین علی علیه السلام در تعلیمات عالیه خود، بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عامه و خاصه تقسیم میکند، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه، اظهار یأس و نومیدی میکند، و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار میدهد. در دستور حکومتی که به نام مالک اشتر نخعی مرقوم داشته، مینویسد:«برای والی، هیچ کس پر خرجتر در هنگام سستی، کم کمکتر در هنگام سختی، متنفرتر از عدالت و انصاف، پر توقعتر، ناسپاستر، عذرناپذیرتر، کم طاقتتر در شداید، از خاصه نیست. همانا استوانه دین و نقطه مرکزی مسلمین و مایه پیروزی بر دشمن، عامه میباشند. پس توجه تو همواره به این طبقه معطوف باشد.» این، فکر غلطی است که از یک عده طرفداران اصلاح که هروقت در فکر یک کار اصلاحی میافتند، زُعمای(پیشوایان، بزرگان) هر صنف را در نظر میگیرند و آن قلههای مرتفع، در نظرشان مجسم میشود و میخواهند از آن ارتفاعات منیع(بلند)، شروع کنند. تجربه نشان داده که معمولا کارهایی که از ناحیه آن قلههای رفیع آغاز شده و در نظر ما مفید مینماید، بیش از آن مقدار که حقیقت و اثر اصلاحی داشته باشد، جنبهی تظاهر و تبلیغات و جلب نظر عوام دارد.
صلاح و فساد طبقات اجتماع، در یکدیگر اثر دارد. ممکن نیست که دیواری بین طبقات کشیده شود و طبقهای از سرایت فساد یا صلاح طبقه دیگر، مصون یا بیبهره بماند؛ ولی معمولا فساد، از خواص شروع میشود و به عوام سرایت میکند و صلاح، برعکس، از عوام تنبُّه و بیداری آنها آغاز میشود و اجبارا خواص را به صلاح میآورد؛ یعنی عادتا فساد، از بالا به پایین میریزد و صلاح، از پایین به بالا سرایت میکند. روی همین اصل است که میبینیم امیرالمومنین علی علیه السلام در تعلیمات عالیه خود، بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عامه و خاصه تقسیم میکند، نسبت به صلاح و به راه آمدن خاصه، اظهار یأس و نومیدی میکند، و تنها عامه مردم را مورد توجه قرار میدهد. در دستور حکومتی که به نام مالک اشتر نخعی مرقوم داشته، مینویسد:«برای والی، هیچ کس پر خرجتر در هنگام سستی، کم کمکتر در هنگام سختی، متنفرتر از عدالت و انصاف، پر توقعتر، ناسپاستر، عذرناپذیرتر، کم طاقتتر در شداید، از خاصه نیست. همانا استوانه دین و نقطه مرکزی مسلمین و مایه پیروزی بر دشمن، عامه میباشند. پس توجه تو همواره به این طبقه معطوف باشد.» این، فکر غلطی است که از یک عده طرفداران اصلاح که هروقت در فکر یک کار اصلاحی میافتند، زُعمای(پیشوایان، بزرگان) هر صنف را در نظر میگیرند و آن قلههای مرتفع، در نظرشان مجسم میشود و میخواهند از آن ارتفاعات منیع(بلند)، شروع کنند. تجربه نشان داده که معمولا کارهایی که از ناحیه آن قلههای رفیع آغاز شده و در نظر ما مفید مینماید، بیش از آن مقدار که حقیقت و اثر اصلاحی داشته باشد، جنبهی تظاهر و تبلیغات و جلب نظر عوام دارد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.