بریدهای از کتاب مدرسه افسانه ای: جایی برای خوب ها و بدها (ملکه تاریکی) اثر سومان چینانی
1403/6/10
صفحۀ 223
تدروس با صدایی لرزان گفت:《 آگاتا ، بگو که بهم علاقه داری...بگو دیگه تنهام نمیذاری،بگو که تا ابد ملکهی من می مونی.》 آگاتا به گریه افتاد و گفت:《 تدروس ، من خیلی دوستت دارم،اون قدری که نمیتونی تصور کنی:)》
تدروس با صدایی لرزان گفت:《 آگاتا ، بگو که بهم علاقه داری...بگو دیگه تنهام نمیذاری،بگو که تا ابد ملکهی من می مونی.》 آگاتا به گریه افتاد و گفت:《 تدروس ، من خیلی دوستت دارم،اون قدری که نمیتونی تصور کنی:)》
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.