بریده‌ای از کتاب عصر بی گناهی اثر ادیت وارتن

Soheil Nasiri

Soheil Nasiri

1404/2/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 236

"اما از همان اول احساسم این بود که هیچکس از شما مهربان‌تر نیست و هیچکس مثل شما دلایل قانع‌کننده برایم نمی‌آورد که چه کارهایی باید بکنم. این کارها در ابتدا خیلی شاق و عبث به نظرم می‌رسید. آدم‌های خیلی خوب مرا متقاعد نمی‌کردند، زیرا احساس می‌کردم آنها وسوسه را نمی‌شناسند. اما شما درک می‌کردید، شما می‌دانستید، شما دنیای بیرون را شناخته بودید که با دست های زرّین انسان را لمس می‌کنند، با این حال از وسوسه‌هایش انزجار داشتید. شما از خوشبختی‌ای که با بی‌وفایی و خشونت و بی‌اعتنایی خریده می‌شد، تنفر داشتید. این همان چیزی بود که من هرگز نشناخته بودم، و این همان چیزی است که از هرچه شناخته‌ام برتر است."

"اما از همان اول احساسم این بود که هیچکس از شما مهربان‌تر نیست و هیچکس مثل شما دلایل قانع‌کننده برایم نمی‌آورد که چه کارهایی باید بکنم. این کارها در ابتدا خیلی شاق و عبث به نظرم می‌رسید. آدم‌های خیلی خوب مرا متقاعد نمی‌کردند، زیرا احساس می‌کردم آنها وسوسه را نمی‌شناسند. اما شما درک می‌کردید، شما می‌دانستید، شما دنیای بیرون را شناخته بودید که با دست های زرّین انسان را لمس می‌کنند، با این حال از وسوسه‌هایش انزجار داشتید. شما از خوشبختی‌ای که با بی‌وفایی و خشونت و بی‌اعتنایی خریده می‌شد، تنفر داشتید. این همان چیزی بود که من هرگز نشناخته بودم، و این همان چیزی است که از هرچه شناخته‌ام برتر است."

11

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.