بریدهای از کتاب زخم های پولادین اثر ویکتوریا آویارد
6 روز پیش
صفحۀ 121
«فارلی.» آخرین کلمه را صدای آرام در کنار گوشم می گوید ،که آن را مثل صورت خودم میشناسم. به طور غریزی می چرخم و شید را بغل ، و هر دوی مان را متعجب می کنم .
«فارلی.» آخرین کلمه را صدای آرام در کنار گوشم می گوید ،که آن را مثل صورت خودم میشناسم. به طور غریزی می چرخم و شید را بغل ، و هر دوی مان را متعجب می کنم .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.