بریدهای از کتاب بگو که او ... اثر علی صفایی حائری
1404/3/11
صفحۀ 79
راستی به چه چیز بنازیم؟ ! به این اختیار محدودی که خودش داد و خودش میتواند بستاند؟ ! … ای وای، چهقدر کور و مغروریم! بهراستی که چقدر سرکش و پوچیم و چقدر بیوفا و نمکنشناس و کافریم! بر سر سفره او مینشینیم و از او قدرت و اسلحه میگیریم و بعد به شیطانها و طاغوتها و فرعونها میپیوندیم و یا خود، شیطان و طاغوت و فرعون میشویم و جنگ راه میاندازیم و« اَنَا رَبُّکُمُ اَلْاَعلی/فرعون گفت :من پروردگار برتر شما هستم» میسراییم که چی، که چرا… ؟
راستی به چه چیز بنازیم؟ ! به این اختیار محدودی که خودش داد و خودش میتواند بستاند؟ ! … ای وای، چهقدر کور و مغروریم! بهراستی که چقدر سرکش و پوچیم و چقدر بیوفا و نمکنشناس و کافریم! بر سر سفره او مینشینیم و از او قدرت و اسلحه میگیریم و بعد به شیطانها و طاغوتها و فرعونها میپیوندیم و یا خود، شیطان و طاغوت و فرعون میشویم و جنگ راه میاندازیم و« اَنَا رَبُّکُمُ اَلْاَعلی/فرعون گفت :من پروردگار برتر شما هستم» میسراییم که چی، که چرا… ؟
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.