بریدهای از کتاب مرگ تا تاریکی اثر چارلین هریس
1403/2/29
صفحۀ 141
جهان جای بسیار بد و وحشتناکی به نظر می آمد، همه ساکنانش مظنون بودند و من بَرهٔ آواره ای بودم با زنگولهای آویزان به گردنش که از دره مرگ عبور می کرد.
جهان جای بسیار بد و وحشتناکی به نظر می آمد، همه ساکنانش مظنون بودند و من بَرهٔ آواره ای بودم با زنگولهای آویزان به گردنش که از دره مرگ عبور می کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.