بریدهای از کتاب سووشون اثر سیمین دانشور
1404/2/10
صفحۀ 23
پدر گفت: "دوست داشتن که عيب نيست باباجان. دوست داشتن دل آدم را روشن ميکند. اما کينه و نفرت دل آدم را سياه ميکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدي آمادهي دوست داشتن چيزهاي خوب و زيباي اين دنيا هستي. دل آدم عين يک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادي باز ميشوند، اگر نفرت ورزيدي غنچهها پلاسيده ميشوند. آدم بايد بداند که نفرت و کينه براي خوبي و زيبايي نيست، براي زشتي و بي شرفي و بيانصافي است. اين جور نفرت علامت عشق به شرف و حق است."
پدر گفت: "دوست داشتن که عيب نيست باباجان. دوست داشتن دل آدم را روشن ميکند. اما کينه و نفرت دل آدم را سياه ميکند. اگر از حالا دلت به محبت انس گرفت، بزرگ هم که شدي آمادهي دوست داشتن چيزهاي خوب و زيباي اين دنيا هستي. دل آدم عين يک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادي باز ميشوند، اگر نفرت ورزيدي غنچهها پلاسيده ميشوند. آدم بايد بداند که نفرت و کينه براي خوبي و زيبايي نيست، براي زشتي و بي شرفي و بيانصافي است. اين جور نفرت علامت عشق به شرف و حق است."
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.