بریدهای از کتاب بلندیهای بادگیر: عشق هرگز نمی میرد اثر امیلی برونته
1404/4/21
صفحۀ 55
در آن شب در همان حال که موهای او را نوازش میکرد،گفت:(دخترم،چرا نمیتوانی همیشه دختر خوبی باشی؟) کاترین نیز به پدرش نگاهی کرد و خندید و در جوابش گفت:(تو چرا نمیتوانی همیشه پدر خوبی باشی؟)
در آن شب در همان حال که موهای او را نوازش میکرد،گفت:(دخترم،چرا نمیتوانی همیشه دختر خوبی باشی؟) کاترین نیز به پدرش نگاهی کرد و خندید و در جوابش گفت:(تو چرا نمیتوانی همیشه پدر خوبی باشی؟)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.