بریدهای از کتاب فتحنامهی کلات [نمایشنامه] اثر بهرام بیضایی
1403/5/23
صفحۀ 112
دینکیز: این سکهایست که این روزها همهجا خرج میکنند. توغای: و با آن چه میخرند؟ دینکیز: اعتماد ما ! توغای: آیا نسرودند توغای خان را تخت استوار باد؟ دینکیز: این فقط صداست؛ پشت آن زبانی هست قلبی نیست. این صوت است؛ جریان هوائی حبس در گلو. سرمایه ای که از باد گرفته شده، خرجی ندارد اما دخلش بسیار. کلیدی است که درها را باز میکند؛ و تا باز میکند کلیدی است. کسی که از زبانش خرج میکند فردا نیز از آن سودی خواهد برد، مگر بداند که سودش از خاموشی است.
دینکیز: این سکهایست که این روزها همهجا خرج میکنند. توغای: و با آن چه میخرند؟ دینکیز: اعتماد ما ! توغای: آیا نسرودند توغای خان را تخت استوار باد؟ دینکیز: این فقط صداست؛ پشت آن زبانی هست قلبی نیست. این صوت است؛ جریان هوائی حبس در گلو. سرمایه ای که از باد گرفته شده، خرجی ندارد اما دخلش بسیار. کلیدی است که درها را باز میکند؛ و تا باز میکند کلیدی است. کسی که از زبانش خرج میکند فردا نیز از آن سودی خواهد برد، مگر بداند که سودش از خاموشی است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.