بریدهای از کتاب از چیزی نمی ترسیدم: زندگی نامه خودنوشت قاسم سلیمانی 1335 تا 1357 اثر قاسم سلیمانی
1402/7/29
صفحۀ 71
صبح، اعلام تجمع در مسجد جامع شهر شد. این اعلام دهانبهدهان، بیشتر از فضای مجازی امروز، تمام شهر را پر کرد! جوانهای انقلابی و تعدادی از علما، از جمله آیتالله صالحی، در شبستان جمع بودند. شهربانی، با جمع کردن کولیها که در همان حوالی شهر سکنی داشتند، از دو طرف به مسجد حمله کردند. مسجد جامع دارای سه در ورودی بسیار بزرگ و مشابه هم بود.پس از ساعاتی کولیها از دو در شمالی و غربی مسجد، با حمایت نیروهای شهربانی و پاسبانها حملهی خود را شروع کردند. اول تمام موتور و چرخهای پارک شدهی جلوی در مسجد را آتش زدند. فریاد جوانها بلند شد که: «درها را ببندید!»چند موتور آوردند پشت در مسجد و در را آتش زدند. از دو طرف، شليک گاز اشکآور به داخل مسجد شروع شد. حالا در باز شده بود و حمله به داخل شبستان آغاز شد.]
صبح، اعلام تجمع در مسجد جامع شهر شد. این اعلام دهانبهدهان، بیشتر از فضای مجازی امروز، تمام شهر را پر کرد! جوانهای انقلابی و تعدادی از علما، از جمله آیتالله صالحی، در شبستان جمع بودند. شهربانی، با جمع کردن کولیها که در همان حوالی شهر سکنی داشتند، از دو طرف به مسجد حمله کردند. مسجد جامع دارای سه در ورودی بسیار بزرگ و مشابه هم بود.پس از ساعاتی کولیها از دو در شمالی و غربی مسجد، با حمایت نیروهای شهربانی و پاسبانها حملهی خود را شروع کردند. اول تمام موتور و چرخهای پارک شدهی جلوی در مسجد را آتش زدند. فریاد جوانها بلند شد که: «درها را ببندید!»چند موتور آوردند پشت در مسجد و در را آتش زدند. از دو طرف، شليک گاز اشکآور به داخل مسجد شروع شد. حالا در باز شده بود و حمله به داخل شبستان آغاز شد.]
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.