بریدهای از کتاب مسیح باز مصلوب اثر نیکوس کازانتزاکیس
1404/3/29
صفحۀ 424
هر چه بیشتر می نوشت احساس می کرد عشقش فزون تر می شود و به ناگاه پی برد قلبش از محبتی تازه و تا پیش از آن ناشناخته انباشته شده است.... و می دید دیگر زندگی بدون ماری یوری برایش مفهومی ندارد و چشمانش پر از اشک شد:« نمی دانستم تا این اندازه دوستش دارم...»
هر چه بیشتر می نوشت احساس می کرد عشقش فزون تر می شود و به ناگاه پی برد قلبش از محبتی تازه و تا پیش از آن ناشناخته انباشته شده است.... و می دید دیگر زندگی بدون ماری یوری برایش مفهومی ندارد و چشمانش پر از اشک شد:« نمی دانستم تا این اندازه دوستش دارم...»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.