بریده‌ای از کتاب چشم هایش اثر بزرگ علوی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 179

چشم‌های تو مرا به این روز انداخت. این نگاه تو کار مرا به اینجا کشانده، تاب و تحمل نگاه‌های تو‌ را نداشتم. نمی‌دیدی که چشم به زمین می‌دوختم؟

چشم‌های تو مرا به این روز انداخت. این نگاه تو کار مرا به اینجا کشانده، تاب و تحمل نگاه‌های تو‌ را نداشتم. نمی‌دیدی که چشم به زمین می‌دوختم؟

4

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.