بریده‌ای از کتاب فادیا: سقوط نقاب ها اثر حدیث افخمی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 8

وقتی صدای چکاچک شمشیرهایشان را شنیدی ، پیش نرو و با آن‌ها رودررو نجنگ که محکوم به شکست خواهی بود ، نخست ، با توهم پیروزی اتحادشان را نابود کن و به شهرشان وارد شو و با غنایم سرگرمشان کن تا به جای تو ، با خودشان درگیر شوند . سپس ، گوش بجنبان و منتظر باش . وقتی که دیگر صدایی از شمشیرها بلند نشد ، بیرون بیا و خنجر کوچکی در پشتشان فرو کن ؛ طوری‌که ندانند از چه کسی زخم خورده‌اند .

وقتی صدای چکاچک شمشیرهایشان را شنیدی ، پیش نرو و با آن‌ها رودررو نجنگ که محکوم به شکست خواهی بود ، نخست ، با توهم پیروزی اتحادشان را نابود کن و به شهرشان وارد شو و با غنایم سرگرمشان کن تا به جای تو ، با خودشان درگیر شوند . سپس ، گوش بجنبان و منتظر باش . وقتی که دیگر صدایی از شمشیرها بلند نشد ، بیرون بیا و خنجر کوچکی در پشتشان فرو کن ؛ طوری‌که ندانند از چه کسی زخم خورده‌اند .

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.