بریده‌ای از کتاب شب های روشن اثر فیودور داستایفسکی

Lamya

Lamya

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 53

چرا حتی بهترین آدما هم انگار همیشه دارن یه چیزی رو از بقیه پنهان می‌کنن و از بقیه کنار می‌کشن؟چرا وقتی آدما می‌دونن طرف مقابلشون داره صادقانه باهاشون حرف می‌زنه اونا صاف و پوست کنده هرچی تو دلشون هست و نمی گن؟ انگار آدما می‌خوان سخت‌تر از چیزی که هستن نشون بدن،می‌ترسن اگه سریع احساساتشون رو بروز بدن در برابر احساساتشون ظلم شده باشه.

چرا حتی بهترین آدما هم انگار همیشه دارن یه چیزی رو از بقیه پنهان می‌کنن و از بقیه کنار می‌کشن؟چرا وقتی آدما می‌دونن طرف مقابلشون داره صادقانه باهاشون حرف می‌زنه اونا صاف و پوست کنده هرچی تو دلشون هست و نمی گن؟ انگار آدما می‌خوان سخت‌تر از چیزی که هستن نشون بدن،می‌ترسن اگه سریع احساساتشون رو بروز بدن در برابر احساساتشون ظلم شده باشه.

18

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.