بریدهای از کتاب مسیر خارج از نقشه اثر مجید ملامحمدی
دیروز
صفحۀ 80
با همان لبخند مهربانش سرش را پایین انداخت و گفت((چند بار بگویم سیدی مجید؟عمویم در دل با حسین و ظاهر در سپاه یزید بود حسین دل او را شست همان لحظه که از دیست مبارکش اب نوشید او هرگز برای ابن زیاد شمشیر نزد))).....
با همان لبخند مهربانش سرش را پایین انداخت و گفت((چند بار بگویم سیدی مجید؟عمویم در دل با حسین و ظاهر در سپاه یزید بود حسین دل او را شست همان لحظه که از دیست مبارکش اب نوشید او هرگز برای ابن زیاد شمشیر نزد))).....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.