بریده‌ای از کتاب تنها گریه کن: روایت زندگی اشرف سادات منتظری مادر شهید محمد معماریان اثر اکرم اسلامی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 71

گاهی نفسم را می‌بُرید؛ ولی ذره‌ای به رحمت و گشایش خدا شک نداشتم. می‌گفتم من روزهای سختْ زیاد گذرانده‌ام، این روزها هم می‌گذرد. اما اگر خدا کمک نمی‌کرد، مگر من از پسش برمی‌آمدم؟

گاهی نفسم را می‌بُرید؛ ولی ذره‌ای به رحمت و گشایش خدا شک نداشتم. می‌گفتم من روزهای سختْ زیاد گذرانده‌ام، این روزها هم می‌گذرد. اما اگر خدا کمک نمی‌کرد، مگر من از پسش برمی‌آمدم؟

27

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.