بریده‌ای از کتاب انسان آسمان: جستارهایی درباره امیرالمومنین (ع) اثر موسی صدر

بریدۀ کتاب

صفحۀ 194

چشم علی (علیه السلام) با انگیزه ی منافع شخصی نگاه نمی کند، بلکه در راه اطاعت فرمان خدا کار می کند. خلیفه ی دوم، عمر بن خطاب، هنگام طواف خانه ی خدا، مردی را دید که خون از صورتش جاری است. مرد نزد عمر شکایت کرد و از او خواست که حقش را از علی(ع) که او را زده بود، بگیرد. عمر در اثنای طواف به امام برخورد کرد و گفت: ای ابالحسن، این مرد شکایت می کند و می گوید که تو او را زده ای. حضرت جواب داد: بله، من او را زده ام، زیرا در حین طواف دیدم که چشم چرانی می کند. در حین عبادت سرگرم گناه و نگاه کردن به صورت زنان بود، من هم او را زدم. عمر رو کرد به طرف مرد و گفت: عمر کاری از دستش بر نمی آید، زیرا چشم خدا بر تو افتاده و دست خدا تو را زده است.

چشم علی (علیه السلام) با انگیزه ی منافع شخصی نگاه نمی کند، بلکه در راه اطاعت فرمان خدا کار می کند. خلیفه ی دوم، عمر بن خطاب، هنگام طواف خانه ی خدا، مردی را دید که خون از صورتش جاری است. مرد نزد عمر شکایت کرد و از او خواست که حقش را از علی(ع) که او را زده بود، بگیرد. عمر در اثنای طواف به امام برخورد کرد و گفت: ای ابالحسن، این مرد شکایت می کند و می گوید که تو او را زده ای. حضرت جواب داد: بله، من او را زده ام، زیرا در حین طواف دیدم که چشم چرانی می کند. در حین عبادت سرگرم گناه و نگاه کردن به صورت زنان بود، من هم او را زدم. عمر رو کرد به طرف مرد و گفت: عمر کاری از دستش بر نمی آید، زیرا چشم خدا بر تو افتاده و دست خدا تو را زده است.

1

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.