بریدۀ کتاب
1403/03/06
4.2
18
صفحۀ 70
غالباً فکر میکردم که اگر مجبورم میکردند در تنهی درخت خشکی زندگانی کنم، و در آن مکان هیج مسئولیتی جز نگاه کردن به کل آسمان بالای سرم، نداشته باشم، آن وقت هم کمکم عادت میکردم. آنجا هم به انتظار گذشتن پرندگان، و یا به انتظار ملاقات ابرها، وقت خود را میگذراندم. همچنان که در اینجا، منتظر دیدن کراواتهای عجیب وکیلم هستم...
غالباً فکر میکردم که اگر مجبورم میکردند در تنهی درخت خشکی زندگانی کنم، و در آن مکان هیج مسئولیتی جز نگاه کردن به کل آسمان بالای سرم، نداشته باشم، آن وقت هم کمکم عادت میکردم. آنجا هم به انتظار گذشتن پرندگان، و یا به انتظار ملاقات ابرها، وقت خود را میگذراندم. همچنان که در اینجا، منتظر دیدن کراواتهای عجیب وکیلم هستم...
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.