بریدۀ کتاب

سرود کریسمس: به نثر داستان ارواح کریسمس
بریدۀ کتاب

صفحۀ 27

خواهرزاده گفت:گوشت تلخی نکنید دایی جان. دایی پاسخ داد:چطور نکنم وقتی در دنیای ابلهانی مثل شماها زندگی میکنم؟کریسمس خوش!دست از این کریسمس خوش بردار! ایام کریسمس برای تو چه دارد جز اینکه وقت پرداختن صورت حساب هاست و آه در بساط نداری؛ وقت این است که بفهمی یک سال پیرتر شده ای اما یک ساعت ثروتمندتر نشده ای؛وقت حساب و کتابت است در حالی که یک قلم از دخل و خرجت در سرتاسر دوازده ماه آزگار با هم نمی‌خواند؟ اگر دست من بود، میدادم هر احمقی را که کریسمس خوش گویان دوره می‌افتد بيندازند در دیگ پودینگ خودش بجوشد و با یک شاخه ی راج فرورفته در قلبش او را دفن کنند. حقشان همین است!

خواهرزاده گفت:گوشت تلخی نکنید دایی جان. دایی پاسخ داد:چطور نکنم وقتی در دنیای ابلهانی مثل شماها زندگی میکنم؟کریسمس خوش!دست از این کریسمس خوش بردار! ایام کریسمس برای تو چه دارد جز اینکه وقت پرداختن صورت حساب هاست و آه در بساط نداری؛ وقت این است که بفهمی یک سال پیرتر شده ای اما یک ساعت ثروتمندتر نشده ای؛وقت حساب و کتابت است در حالی که یک قلم از دخل و خرجت در سرتاسر دوازده ماه آزگار با هم نمی‌خواند؟ اگر دست من بود، میدادم هر احمقی را که کریسمس خوش گویان دوره می‌افتد بيندازند در دیگ پودینگ خودش بجوشد و با یک شاخه ی راج فرورفته در قلبش او را دفن کنند. حقشان همین است!

2

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.