بریدهای از کتاب مرثیهای برای آفاق و ثریا اثر سما بابایی
7 روز پیش
صفحۀ 13
«یادت نی قبلِ ئیکه تو اسیر بری همهی مردم از ئیجا رفته بودن؟ حالا تو ئه خرابهها چطوری برگردن؟ آباد بشه برمیگردن.» بعد آرام خندید و زیرلب گفت:«حالا کو تا ئیجا آباد شه.»
«یادت نی قبلِ ئیکه تو اسیر بری همهی مردم از ئیجا رفته بودن؟ حالا تو ئه خرابهها چطوری برگردن؟ آباد بشه برمیگردن.» بعد آرام خندید و زیرلب گفت:«حالا کو تا ئیجا آباد شه.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.