بریده‌ای از کتاب ملکه برفی اثر سارا ملانسکی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 3

افسانه ها یخ می زنند... با اینکه من و برادرم تصمیم گرفته بودیم بی خیال آینهی.... من هم در این قصه غرق شدم و به سفری خیالی رفتم..‌‌..

افسانه ها یخ می زنند... با اینکه من و برادرم تصمیم گرفته بودیم بی خیال آینهی.... من هم در این قصه غرق شدم و به سفری خیالی رفتم..‌‌..

2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.