بریدهای از کتاب گریه های امپراتور اثر فاضل نظری
1404/2/14
صفحۀ 83
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار میبرند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن میروی شاید به خاک مرده ای ارزانیات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند این بار میبرند که زندانی ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن میروی شاید به خاک مرده ای ارزانیات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی ات کنند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.