بریدهای از کتاب واحه ی غروب اثر بهاء طاهر
1404/1/25
صفحۀ 91
یحیا واقعا پیر شده ای. چشمهایت ضعیف شده. بدنت ناتوان شده.اما با این حال نه خشمم فروکش میکند و نه چیزی از سرگشتگیام کم میشود؟ چرا همچنان،حتی حالا هم، پرسش هایی میکنم که مرا در جوانیام عذاب میداد؟ به انتهای راه رسیدم و آرامش درون را نیافتم.
یحیا واقعا پیر شده ای. چشمهایت ضعیف شده. بدنت ناتوان شده.اما با این حال نه خشمم فروکش میکند و نه چیزی از سرگشتگیام کم میشود؟ چرا همچنان،حتی حالا هم، پرسش هایی میکنم که مرا در جوانیام عذاب میداد؟ به انتهای راه رسیدم و آرامش درون را نیافتم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.