بریدهای از کتاب کلنا قاسم اثر علیرضا سکاکی
1404/5/18
صفحۀ 174
حرفش را قطع می کنم :( من ویلا و ماشین نمی خوام!) مطمئن می گوید:( خیلی خب ، همشو به دلار بهت می دم . اصلا بعدش بیا و واسه خودم کار کن. ایرانی ها قرار نیست بدونن که من زنده موندم . اون وقت میتونی خیلی راحت...) دستش را از آستینم جدا می کنم و میگویم :(من عروسک می خوام ، واسه آرمیتا رضایی نژاد. باید خوب بشناسیش ، مگه نه ؟ چیزی واسه داغ دل همسر صیادخدایی که جلو در خونهش زدیش داری ؟ واسه دل دختر پورجعفری چطور ؟ نفس کوتاهی می کشم و درحالی که آرامآرام تنِ کم توانش را به داخل آب میکشانم میگویم :( من دلار نمی خوام ، من یه چیزی میخوام که بتونه صحنهی اشک های رهبری رو موقع نماز واسه حاج قاسم از ذهنم پاک کنه ، حرومزاده،بهت پیغام داده بودیم که میآییم سراغتون . الوعده وفا!) 😎😎
حرفش را قطع می کنم :( من ویلا و ماشین نمی خوام!) مطمئن می گوید:( خیلی خب ، همشو به دلار بهت می دم . اصلا بعدش بیا و واسه خودم کار کن. ایرانی ها قرار نیست بدونن که من زنده موندم . اون وقت میتونی خیلی راحت...) دستش را از آستینم جدا می کنم و میگویم :(من عروسک می خوام ، واسه آرمیتا رضایی نژاد. باید خوب بشناسیش ، مگه نه ؟ چیزی واسه داغ دل همسر صیادخدایی که جلو در خونهش زدیش داری ؟ واسه دل دختر پورجعفری چطور ؟ نفس کوتاهی می کشم و درحالی که آرامآرام تنِ کم توانش را به داخل آب میکشانم میگویم :( من دلار نمی خوام ، من یه چیزی میخوام که بتونه صحنهی اشک های رهبری رو موقع نماز واسه حاج قاسم از ذهنم پاک کنه ، حرومزاده،بهت پیغام داده بودیم که میآییم سراغتون . الوعده وفا!) 😎😎
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.