بریده‌ای از کتاب فابل اثر آدرین یانگ

Narges

Narges

1404/5/19

بریدۀ کتاب

صفحۀ 281

آنجا در سکوت نشستیم و روستا را تماشا کردیم که بیرون پنجره زنده میشد. و در همان مدتی که طول کشید تا چای مان تمام بشود،همه چیز شبیه آن موقع شد. مثل بوی تنباکوی رو لباس پدرم،مثل صدای بهم خوردن لیوان ها و آتش پشت سرمان.

آنجا در سکوت نشستیم و روستا را تماشا کردیم که بیرون پنجره زنده میشد. و در همان مدتی که طول کشید تا چای مان تمام بشود،همه چیز شبیه آن موقع شد. مثل بوی تنباکوی رو لباس پدرم،مثل صدای بهم خوردن لیوان ها و آتش پشت سرمان.

4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.