بریده‌ای از کتاب هلن کلر اثر شاگا هیراتا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 3

عروسک ها را برداشت و به او نشان دارد و گفت :« ببین عزیزم! عروسک را نگاه کن!»ولی هلن هیچ توجهی نکرد مادر که نگران شده بود، هلن را پیش دکتر برد دکتر بعد از معاینه هلن گفت:«به خاطر تب بالا بچه بینایی و شنوایی خود را از دست داده است.»

عروسک ها را برداشت و به او نشان دارد و گفت :« ببین عزیزم! عروسک را نگاه کن!»ولی هلن هیچ توجهی نکرد مادر که نگران شده بود، هلن را پیش دکتر برد دکتر بعد از معاینه هلن گفت:«به خاطر تب بالا بچه بینایی و شنوایی خود را از دست داده است.»

12

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.