بریدهای از کتاب هلن کلر اثر شاگا هیراتا
1403/6/31
صفحۀ 3
عروسک ها را برداشت و به او نشان دارد و گفت :« ببین عزیزم! عروسک را نگاه کن!»ولی هلن هیچ توجهی نکرد مادر که نگران شده بود، هلن را پیش دکتر برد دکتر بعد از معاینه هلن گفت:«به خاطر تب بالا بچه بینایی و شنوایی خود را از دست داده است.»
عروسک ها را برداشت و به او نشان دارد و گفت :« ببین عزیزم! عروسک را نگاه کن!»ولی هلن هیچ توجهی نکرد مادر که نگران شده بود، هلن را پیش دکتر برد دکتر بعد از معاینه هلن گفت:«به خاطر تب بالا بچه بینایی و شنوایی خود را از دست داده است.»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.