بریدهای از کتاب شجاع مثل تو اثر جیسون رینولدز
1403/8/14
صفحۀ 342
بابابزرگ بریده بریده گفت: پسرم، اوضاع همینطوری است...ای کاش میتوانستم به تو بگویم که زندگی راحت است، اما اینطوری نیست. دلم میخواست بهت بگویم که تو به کسی صدمه نمیزنی، ولی میزنی. و تازه حتی تصورش را هم نمیکنی، بقیه هم به تو صدمه میزنند. همهی ما در این بازی صدمه زدن گرفتار شدهایم. اسیر همین بازی...
بابابزرگ بریده بریده گفت: پسرم، اوضاع همینطوری است...ای کاش میتوانستم به تو بگویم که زندگی راحت است، اما اینطوری نیست. دلم میخواست بهت بگویم که تو به کسی صدمه نمیزنی، ولی میزنی. و تازه حتی تصورش را هم نمیکنی، بقیه هم به تو صدمه میزنند. همهی ما در این بازی صدمه زدن گرفتار شدهایم. اسیر همین بازی...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.