بریده‌ای از کتاب آرمان عزیز :روایت‌هایی مستند از زندگی طلبه بسیجی، شهید آرمان علی‌وردی اثر مجید محمدولی

آرمان عزیز :روایت‌هایی مستند از زندگی طلبه بسیجی، شهید آرمان علی‌وردی
بریدۀ کتاب

صفحۀ 130

از آرمان پرسیدم: «چرا اولین نفر داوطلب شدی؟ اونم نظافت سرویس بهداشتی!» گفت: «چند دلیل داشتم. اول اینکه، خواستم نوکری سربازای امام زمان رو انجام بدم. دوم، خواستم نَفس و غرور خودم رو بکشم. سوم اینکه، با خودم فکر کردم شاید برای بقیه، نظافت سرویس بهداشتی سخت باشه یا این کار رو در شأن خودشون نبینن. گفتم من انجام بدم تا بقیه فرصت بیشتری برای فکر کردن در این باره داشته باشن.»

از آرمان پرسیدم: «چرا اولین نفر داوطلب شدی؟ اونم نظافت سرویس بهداشتی!» گفت: «چند دلیل داشتم. اول اینکه، خواستم نوکری سربازای امام زمان رو انجام بدم. دوم، خواستم نَفس و غرور خودم رو بکشم. سوم اینکه، با خودم فکر کردم شاید برای بقیه، نظافت سرویس بهداشتی سخت باشه یا این کار رو در شأن خودشون نبینن. گفتم من انجام بدم تا بقیه فرصت بیشتری برای فکر کردن در این باره داشته باشن.»

7

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.