بریده‌ای از کتاب کهکشان نیستی: داستانی بر اساس زندگی آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی اثر محمدهادی اصفهانی

somayeh🩷

somayeh🩷

1402/12/25

بریدۀ کتاب

صفحۀ 38

آن وقت معنای زندگی برایم فقط در نگاه به ردپای دیگران و چشم داشتن به دست آنها خلاصه می شد. وقتی آدم ها می آمدند، آسمان برای من رنگارنگ بود و وقتی نبودند، حتی اگر خورشید در بلندای خود قرار می داشت، همه جا تاریک به نظر می آمد.

آن وقت معنای زندگی برایم فقط در نگاه به ردپای دیگران و چشم داشتن به دست آنها خلاصه می شد. وقتی آدم ها می آمدند، آسمان برای من رنگارنگ بود و وقتی نبودند، حتی اگر خورشید در بلندای خود قرار می داشت، همه جا تاریک به نظر می آمد.

5

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.