بریدۀ کتاب

عارفه

1403/6/12

تانگوی شیطان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 66

منتظرن، مثل یه گله گوسفند منتظرن. به کلفت های قصری میمونن که اربابش با یه گلوله مغز خودشو متلاشی کرده باشه و اونا ول‌معطل موندن که چی بکنن... برده های بی اربابی هستن که نمی‌تونن بدون چیزی که واسشون مظهر غرور شرف و شهامت باشه سر کنن. همین باعث میشه هیچ کاری از دستشون بر نیاد. هرچند اگه یکم به کله‌های پوکشون فشار می‌آوردند می‌فهمیدند خودشون فقط به زندگی زیر سایه ارباب دلخوش بودند.

منتظرن، مثل یه گله گوسفند منتظرن. به کلفت های قصری میمونن که اربابش با یه گلوله مغز خودشو متلاشی کرده باشه و اونا ول‌معطل موندن که چی بکنن... برده های بی اربابی هستن که نمی‌تونن بدون چیزی که واسشون مظهر غرور شرف و شهامت باشه سر کنن. همین باعث میشه هیچ کاری از دستشون بر نیاد. هرچند اگه یکم به کله‌های پوکشون فشار می‌آوردند می‌فهمیدند خودشون فقط به زندگی زیر سایه ارباب دلخوش بودند.

23

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.